بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-پنتاگون اخیرا فاش سده است مدتها پشقاب پرنده میدهد است که موتورنداشتندحتما طی عرض میکردند-یک جسم سفید مسطیل
بسیارسفید رنگ که چشمک میزند که اندازه درحدود مثلاهفت سانتیمتر در پنچ سانتیمتر من درشیراز درصبح نزدیک ساعت یازده که درحیاط قد م میزدم سه بار انرادیدم- این هواپیمای های بلند پرواز هستند چشمک زدن انها بعلت نوع هوا وگرما است-درهوا ابر های رانشان میدهد که بسیار قهوی مانند گل واب هستند که درشیراز به ان شل گفته میشوددرست مانند بعضی مناطق که این گل ها مانندانکه ماشینی درروی ان حرکت کرده باشد یابعلت اب جاری شیارهای رابوجود اورده باشد دراسمان نشان میدهد—ویالن سبز رنگکه بصورت کره است بسیارشفاف ونورانی است نشان میدهد- وهرکس انرا لو دهد اعدام میشود-چراهکفر به افرادخود اعتماد نداردمداوم انهار چک وکنترول میکند-همین مطلب را درارتش به مایاد میدادند-که درجبهه بسیارمهربان خودتان رانشان دهید- هرکس قبلاز حمله که باید اجراشود –خیس غرق میشود طپش قلب پیدا میکند رنگ اشسرخ است نزدخودبیاورید وبعد یک نامه بنویسداطلاع ذدادشد که پدر درحالخوبی نست وبه حاد خویش باشند- فرمانده قبلا بهجلومیرود از شیاری کهدرست کردنددغقب جبهه بر میگردد-بعداز نبرد سراش راپانسمان میکند ویک دست هم گچ میگیردودستورات متعدد دیگر واحوال وحالات تمام افرادباید زیرنظرباشد خوب نگهبان های فضا باید همیشه دراماده باش باشند مداوم بعلل مختلف کنترو وچک میشنود این اسبابها عامل چک کردن –هستند- بحث دوم امام سجاد علیه السلام-فرمودند خدا دشمنان مارا احمق میکند ویا احمق هستند- واقع همین طور است- خمس راقبول نکردند که اول اهلبیت علیه السلام بی پول باشند ودوم سادات پولی نداشت باشند - ازطرفی خاندان رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم چند سمت دارند-اول استاد حوزه ودانشگاه هستند دوم مرجعیت برای پاسخ به سئوالات هستند – بعد قاضی هستند بعد مشاورین در رشته های مختلف هستند وبعد سرکشی دردرون جامتا -وفتی برای کار کردن ندارند- انهارا ازحق خود از انفال وخمس محروم کردند شخصی خدمت علی علیه السلام رسید وسخت گریان شد که انهامیخواهند شمارامحتاج دبهانگشتمبارک خود اشاره ای کردن زمین شکافت ودید انباری از صندوق ها است فرمودند درب اولی راباز کن درب اولی راباز کند پراز سکه طلا بود تصور میکنم فرمودند د وسکه طلا بردار- الحمدالله خمس راقبول ندارند که ضربه میخورند- اما بعداز مدتی درست خمس به اسم خراج قبول کردند-یک تعریف خراج که همه مسلمانان انرا قبول دارند- راج در دین اسلام نوعی از مالیات به شمار میرود که بر زمین و همچنین سالانه به مقدار معینی از محصولات کشاورزی یا مقداری از اموال مسلمانان شامل میشود، به این مقدار خراج گفته میشود.[1][2][3]
خِراج مالیاتی است که بر زمینهایی که مسلمانان با جنگ تصرف کردهاند گرفته میشد.[4] امام یا خلیفه خراج معینی که در هر سال گرفته میشد بر آن زمینها وضع میکرد، مبلغ خراج تا پرداخت نشده است به عهده? ارباب زمینهای تصرف شده باقی میماند، فرقی نمیکرد که آنها مسلمان یا اهل ذمَّه باشند، اگر خودشان یا اربابشان مسلمان میشدند خراج از عهده? آنها برداشته نمیشد بلکه افزون بر خراج- خراج بر زمین هاى خراجى (اراضى خراجیه) وضع می شود و آنها زمین هائى می باشد که صاحبان کافر آنها با مسلمانان بر این صلح کرده باشند که زمین به ملک آنها باقى باشد و هر ساله مبلغى به حاکم اسلامى بپردازند و یا بر این مبنى که زمین از آن مسلمانان باشد و صاحبان قبلى، هر ساله مبلغى در ازاء بقائشان در آن زمین به مسلمانان بپردازند. و یا زمینى که مسلمانان به زور و قدرت از کفار گرفته و به زور بر آن سرزمین تسلط یافته باشند. نوع سوم زمین خراجى زمینى است که اهل آن (صاحبان پیشین کافر) از آن زمین جلاء وطن کرده و از آنجا هجرت نموده باشند.
خراج، گاه به مقاسمه باشد و آن جزء معینى است از محصول مانند ربع یا ثلث که امام قرار می دهد بر متصرفین در آن زمین و گاه خراج موظف باشد و آن مقدار معینى از نقد و طعام است.
در خبر است که پیغمبر صلی الله علیه و آله در مورد خراج خیبر چنین مقرر فرمود که زمین آنجا در برابر سهمى از درآمد آن در اختیار اهالى آنجا باشد.
از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمود: «اهل ذمه (کفار کتابى) اگر زمین در اختیار داشته باشند علاوه بر جزیه که به شمار نفراتشان است و به مردان آزاد بالغ اختصاص دارد، خراج نیز باید بپردازند و خراج مربوط به زمین است خواه مالک آن مرد باشد یا زن، بالغ یا نابالغ، حتى اگر اسلام اختیار کنند جزیه از آنها ساقط می شود ولى خراج همچنان بحال خود باقى است- خراج در دین اسلام نوعی از مالیات به شمار میرود که بر زمین و همچنین سالانه به مقدار معینی از محصولات کشاورزی یا مقداری از اموال مسلمانان شامل میشود، به این مقدار خراج گفته میشود.[1][2][3]
خِراج مالیاتی است که بر زمینهایی که مسلمانان با جنگ تصرف کردهاند گرفته میشد.[4] امام یا خلیفه خراج معینی که در هر سال گرفته میشد بر آن زمینها وضع میکرد، مبلغ خراج تا پرداخت نشده است به عهده? ارباب زمینهای تصرف شده باقی میماند، فرقی نمیکرد که آنها مسلمان یا اهل ذمَّه باشند، اگر خودشان یا اربابشان مسلمان میشدند خراج از عهده? آنها برداشته نمیشد بلکه افزون بر خراج زکات نیز باید پرداخت کنند به این ترتیب که هیچکدامشان مانع پرداخت دیگری نمیشود، که در این مسئله تمامی دانشمندان مسلمان اتفاق نظر دارند.[4] عمر بن خطاب، نخستین بار در زمان تصرف عراق خراج را وضع کرد. عراق بین تصرفکنندگانش تقسیم نشد و بر آن سرزمین خراج وضع شد. در مابقی کشورگشاییها (فتح شام، مصر و …) در زمان خلفای راشدین، همین رویه دنبال شد.[4] در آن زمان دو نظام برای جمعآوری خراج بود: نظام مُقاسمه و نظام التزام، خلفای راشدین کارگزارانی بر آنها میگماشتند که از فرماندار و فرماندهان نظامی کاملاً مستقل بودند. همچنین هر کس که مسئولیت کارگزاری جمعآوری خراج را به عهده میگرفت باید دارای شرایطی معینی باشد، همچون صاحبنظران او را به عنوان مشاور انتخاب کنند و در میان مردم به پاکدامنی و ترس از خدا مشهور شده و هم فقیه و عالم باشد- خراج بر زمین هاى خراجى (اراضى خراجیه) وضع می شود و آنها زمین هائى می باشد که صاحبان کافر آنها با مسلمانان بر این صلح کرده باشند که زمین به ملک آنها باقى باشد و هر ساله مبلغى به حاکم اسلامى بپردازند و یا بر این مبنى که زمین از آن مسلمانان باشد و صاحبان قبلى، هر ساله مبلغى در ازاء بقائشان در آن زمین به مسلمانان بپردازند. و یا زمینى که مسلمانان به زور و قدرت از کفار گرفته و به زور بر آن سرزمین تسلط یافته باشند. نوع سوم زمین خراجى زمینى است که اهل آن (صاحبان پیشین کافر) از آن زمین جلاء وطن کرده و از آنجا هجرت نموده باشند.
خراج، گاه به مقاسمه باشد و آن جزء معینى است از محصول مانند ربع یا ثلث که امام قرار می دهد بر متصرفین در آن زمین و گاه خراج موظف باشد و آن مقدار معینى از نقد و طعام است.
در خبر است که پیغمبر صلی الله علیه و آله در مورد خراج خیبر چنین مقرر فرمود که زمین آنجا در برابر سهمى از درآمد آن در اختیار اهالى آنجا باشد
واژه «خراج» و «خرج» در اصل از خروج گرفته شده و به معناى چیزى است که از مال انسان یا از زمین زراعتى به دست مى آید. بعضى واژه خراج را به معناى مال الاجاره زمین دانسته اند و «راغب» در کتاب «مفردات» خود مى گوید: خراج غالباً به مالیاتى که بر زمینِ باغ و زراعت وضع مى شود، اطلاق مى گردد و به هر حال در اصطلاح فقها به معناى مالیاتى است که بر زمین هاى خراجیه؛ یعنى زمین هایى که با جنگ از کفّار گرفته شده بود قرار مى دادند و گاه به مالیات زمین هاى آبادى اطلاق مى شد که جزو انفال بود. بخش اوّل تعلّق به همه مسلمانان داشت و بخش دوم به حاکم اسلامى.
در بعضى از کتب اهل سنّت آمده است که خراج در اصطلاح فقها دو معنا دارد: معناى عام و معناى خاص. خراج به معناى عام تمام اموالى است که دولت متولى جمع آورى و صرف آن در مصارف معیّن است (تمام اقسام مالیات ها) و اما معناى خاص، آن مالى است که حکومت اسلامى بر اراضى خراجیه قرار مى دهد(1) و گاه به مالیاتى که به نام جزیه از غیر مسلمانان گرفته مى شد نیز اطلاق شده است.
در مورد مصرف خراج، فقهاى ما گفته اند که باید صرف مصالح عامه مسلمین گردد؛ مانند بناى پل ها، حفظ امنیّت جاده ها، کمک به نیازمندان، حقوق سربازان، جنگ جویان، قضات و فرمانداران و سایر نیازهاى حکومتى.(2) البته بسیار مى شد که بخش مهمى از خراج میان همه مسلمانانى که در دسترس بودند به طور مساوى در حکومت هاى عدل (مانند حکومت امیرمؤمنان على(علیه السلام)) و به صورت غیر مساوى (مانند حکومت خلفا) تقسیم مى شد. دلیل تساوى بر تقسیم، آن است که اراضى خراجیه که خراج از- اهل تسنن ىرجای ىطیر خراج عام وخاص کرىن تمام معاىن رانام برىن وجؤو خراج عام دانستن و و خراج خاص تعریف کردن ىر حالیکه خمس مالیات الهی واجباری تست ولی خراج به میزان نیاز است وحضرت علی علیه السلام به مالک اشتر رحمت الله علیه مینویسد خراج نباید به زندگانی افراد فشار بیاورد».[5]